67ايشان پس بر اوست 1 لعنت خداى.
در حديث ديگر مروى شده كه مدينه محل مهاجرت و جاى خواب 2 من است و در آنجاست مبعث من، پس حقيقت 3 و سزاوار بر امت 4 من آن است كه حفظ حرمت همسايگان من كنند مادامى كه ايشان اجتناب 5 مىكرده باشند از كبائر و هر كه حفظ ايشان بكند من شهيد يا شفيع اويم در روز قيامت و هر كه حفظ ايشان نكند سيراب مىشود يا سيراب كنار او را خداى از طينت خبال 6 و طينت خبال عبارت از عُصارۀ اهل دوزخ است يعنى چركينى و زرداب اهلِ دوزخ كه از افشرده شدن ايشان حاصل مىشود - نساء اللّٰه العافية منها.
مروى شده است كه مهدى خليفۀ عباسى وقتى كه به مدينه آمد امام مالك و غيره از اشراف مدينه مقدار ميلى به استقبال او رفتند چون مهدى، امام را ديد به سوى او شتافت و دست در گردن او كرد و به او دريافت پس امام به او گفت: يا اميرالمؤمنين تو الآن به مدينه در مىآيى [13 - آ] و مرور مىكنى به قومى از يمين و يسار خود كه ايشان اولاد مهاجرين و انصارند - رضى اللّٰه عنهم - بر ايشان سلام كن زيرا كه در روى زمين قومى بهتر از اهلِ شهر ايشان و شهرى بهتر و مباركتر از شهر ايشان نيست. مهدى گفت: اين را از كجا مىگويى يا امام؟ امام گفت: زيرا كه در روى زمين قبر هيچ پيغامبرى غير محمّد رسول اللّٰه معروف نيست و هر طايفه كه قبر آن حضرت - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - نزد ايشان باشد ايشان سزاوار آنند كه فضل و شرف ايشان بر همه معروف و مشهور باشد. پس مهدى آنچه امام فرموده بود به تقديم رسانيد و در سخن امام مالك اشارت است به تفضيل به سبب مُجاورت آن حضرت - صلى اللّٰه عليه وآله وسلم.
مشهور است كه رسول - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - فرمودند كه لايزال جبرئيل به