17
الف) عوامل گناه
بىگمان، هر معلولى، علتى دارد؛ يعنى بدون فراهم شدن زمينه تحققش پديد نمىآيد. اين سخن، درباره ارتكاب گناه نيز درست است و از اين رو، با شناخت علل ارتكاب گناه، در پى خشكاندن ريشههاى آن بايد برآمد. عوامل گناه را چنين مىتوان برشمرد:
1. دينگريزى
كسى كه به خدا و فرمانهاى او ايمان دارد، هيچگاه گناه نمىكند و خود را به زشتىها نمىآلايد. امروز همه مفاسد گريبانگير جوامع و خانوادهها، بر اثر ضعف مبانى دينى و پاىبند نبودن به اصول مذهبى پديد مىآيند؛ زيرا هر اندازه مبانى و باورهاى مذهبى افراد ضعيف شود، از كمالات و فضايل انسانى دورتر مىشوند.
دينگريزان، چنان لجام گسيخته و بىبند و بار و نافرمانند كه از هيچ برنامه و قانونى جز شهوت و هوا و هوس پيروى نمىكنند. خداوند در قرآن مجيد، افرادى را كه ايمان و عمل صالح ندارند و يكديگر را به حق و درستى سفارش نمىكنند، در خسران و زيان مىداند:
وَ الْعَصْرِ(1)
إِنَّ الْإِنْسٰانَ لَفِي خُسْرٍ(2)
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ (عصر:1-3)
سوگند به عصر كه انسان در زيانكارى است؛ مگر كسانى كه