163ياران امام سكوت كردند و آرام شدند و با خود گفتند:
خداوند آگاهتر است كه رسالت و امانت خويش را كجا قرار دهد؛ ولى اين بار، نوبت آنان بود كه اشتباه خود را جبران كنند و با عذرخواهى دوباره، آن مرد را به جرگۀ دوستان خود وارد كنند. آنان با شناختى كه از مرد داشتند، مىدانستند كارى سخت و دشوار در پيش دارند؛ ولى هر چه بود، اين كار بايد انجام مىگرفت تا وجدانشان آسوده شود.