138همكارى كند و به اقدامات آنان مشروعيت بخشد زيرا سران اين قيام از مردان مكتب او نبودند. آنان در عرصۀ انتقامجويى، كسب قدرت و اعمال خشونت افراط مىكردند و كارهايى انجام مىدادند كه هيچ مسلمان متعهدى نمىتواند آنها را امضا كند.
مورخان مىنويسند: تعداد كسانى كه ابومسلم در دوران حكومت خود به قتل رساند، بالغ بر ششصد هزار نفر بود. 1 او خود به اين جنايات اقرار مىكرد، هنگامى كه از ناحيه منصور بيمناك شد، طى نامهاى به وى نوشت: برادرت (سفاح) به من دستور داد كه شمشير بكشم، به مجرد سوءظن دستگير كنم، به بهانۀ كوچكترين اتهامى به قتل برسانم، هيچ گونه عذرى را نپذيرم، من نيز به دستور وى بسيارى از حرمتها را كه خدا حفظ آنها را لازم شمرده بود، هتك كردم، بسيارى از خونها را كه خدا حرمتشان را واجب كرده بود بر زمين ريختم، حكومت را از اهل آن ستاندم و در جاى ديگر نهادم. 2امّا در مورد قيام زيد بن على بن الحسين عليه السلام دلايل و شواهد فراوانى وجود دارد كه نشان مىدهد قيام او با موافقت امام صادق عليه السلام بوده است. از جملۀ اين شواهد، گفتار امام رضا عليه السلام در پاسخ مأمون است كه امام عليه السلام دربارۀ آن فرمود: «پدرم، موسى بن جعفر، نقل كرد كه از پدرش جعفر بن محمد شنيده بود كه مىگفت: زيد براى قيامش با من مشورت كرد، من به او گفتم: عمو جان اگر دوست