52
در هتل
ساعت، 9 شب به وقت مدينه را نشان مىداد كه درِ اتاق آقاى شهيدى به صدا در آمد. رستمى مدير كاروان بود. رو به او كرد و گفت:
حاجى، دو نفر با چفيههاى قرمز، جلو در ورودى هتل شما را مىخواهند. آقاى شهيدى سراسيمه پرسيد؟ چه شده؟ مگر از بچهها خطايى سر زده؟ مگر همۀ جوانان كاروان در هتل نيستند؟
رستمى گفت: چرا، همه هستند.