50
به سوى بقيع
سكوتى كاروان را فرا گرفته بود. آنان آرام آرام و با ذكر «الله اكبر» و «لا اله الا الله» و «سبحان الله» و... به سوى قبرستان بقيع گام برمىداشتند. از ديدگان برخى از آنان اشك جارى بود؛ يا اشك غم بودكه از غربت شهر پيامبر(ص) و اهل بيت(عليهم السلام) حكايت داشت و يا اشك شوق ديدار مزار امامان مظلوم بقيع(عليهم السلام) و يا دلتنگى از گم بودن قبر فاطمه(س)، خدا مىداند، هركس زمزمهاى داشت، تا آنكه كنار قبرستان بقيع رسيدند. شايد تصورى كه همگان از سفرهاى زيارتى خود داشتند، رفتن به مكانى