67از زمان انقلاب اسلامى تاكنون مدنظر داشته و در تدوين چشمانداز 20 ساله نيز بر آن صحه گذارده شده است (يعنى الهامبخشى در جهان اسلام)، قابل تحقق خواهد بود. به نظر مىرسد اين دو الهامبخشى (انقلاب اسلامى ووهابيت جديد) با يكديگر در تعارض قرار گرفتهاند.
3. ماهيت ضد شيعى جريان القاعده
شكى نيست كه اين ماهيت كه از بنيادهاى فكرى وهابيت سرچشمه مىگيرد، سبب مىشود اين تفكر، جمهورى اسلامى ايران را به عنوان كشور مقتدر شيعى با حكومت مذهبى به عنوان دشمن يا لااقل رقيب ايدئولوژيك خود بشناسد. به علاوه بزرگترين رسالت خود را كه همان مبارزه با شيعيان است در نخستين فرصتى كه براى آنان به دست آيد عليه ايران - با هر حكومتى - سازماندهى نمايد. القاعده نخستين بارقههاى رقابت و دشمنى با شيعيان و ايران را در افغانستان و حمايت مالى و سياسى براى تشكيل حكومت طالبان و كشتن ديپلماتهاى ايرانى، و سپس در عراق در مواردى چون "تلاش براى پيشگيرى از حضور و نفوذ ايران"، "جلوگيرى از به قدرت رسيدن شيعيان در عراق" و "تلاش براى كشتار شيعيان عراق" نشان داده است. همين هويت ضد شيعى، ضرورت بازشناسى دقيق ماهيت فكرى و فرهنگى اين گروه را براى ايران دو چندان مىنمايد.
4. توجه به نفوذ تفكر القاعده به مناطق سنىنشين ايران