11انسان بوده است. ديدن، حركت، ارتباط، اكتشاف، كسب درآمد، تجربههاى جديد و پرورش روح و معنويات، از مواردى هستند كه موجب دگرگونى انسانها مىشوند. سفر و زندگى به نوعى با هم مشابهاند؛ زيرا زندگى خود نوعى سفر است؛ سفرى كه با تولد آغاز مىشود و با مرگ به پايان مىرسد. بنابراين، سفر را مىتوان داراى دو عنصر جدايى و پيوند دانست. جدايى از مبدأ و پيوند به مقصد؛ آنچه به نحوى با آنها مرتبط است، همان «درد جدايى» و «شادى پيوند» است.
به همين دليل اين جدايى و پيوند، براى مسافر و همچنين بستگان وى كه نظارهگر سفر بودهاند، همراه با آيينو مراسمى بوده تا اين درد جدايى، به طور موقت تسكين يابد.
آداب سفر، با قصد و اراده، براى انجام سفر آغاز مىشد. تهيۀ توشۀ راه، طلب حلاليت، پرداخت خمس و زكات مال، برطرف كردن كدورت، نوشتن وصيّت، رضايت گرفتن از فرزندان، همسر و پرداخت مهريه در صورت مطالبۀ همسر، همه از مواردى بودند كه فرد زائر، قبل از حركت، نسبت به آن اهتمام مىورزيد. در اين بين اطلاعرسانى اين سفر با چاووش بود كه حضور او و اشعار و مراثى كه مىخواند، از آداب پيش از سفر شمرده مىشد.