11
مقدمه
الحمد للّٰهربّ العالمين و الصلاة والسلام على سيد الأنبياء محمد و آله الطيبين.
پرسشگرى و كنجكاوى انسان
حسّ پرسشگرى و كنجكاوى يكى از ويژگىهاى روحى و روانى انسان است. وجود اين ويژگى انسان را از حيوانات متمايز كند و او با طرح پرسشهاى گوناگون دربارۀ هستى خويش و ديگران به جستوجوى پاسخ آنها مىپردازد و با گرفتن پاسخ هر پرسشى، پلههاى تكامل را طى مىكند. انسان پاسخ بعضى از پرسشها را نزد وجدان و عقل مىيابد و پاسخ بعضى را با تجربه كسب مىكند و پاسخ بعضى ديگر را نه با عقل درك مىكند و نه با تجربه كسب مىنمايد، بلكه از نيرويى ماوراى طبيعت مىگيرد. نخستين پرسشى كه براى هر انسان باشعورى پديد مىآيد و عقل او پاسخگوى آن مىباشد، اين است كه آيا من و آنچه در اين جهان پهناور وجود دارد نيازمند يك آفريننده هستيم و يا تمام هستى، خودبهخود، تصادفى و بدون هيچ آفرينندهاى وجود پيدا كرده است؟
هر انسان باوجدان و عاقلى با بكارگيرى انديشه و عقل، نيازمندى اين جهان باعظمت را به مدبّرى حكيم و آفرينندهاى دانا و توانا درك مىكند.
پرسش ديگرى كه براى انسان پديد مىآيد و عقل پاسخگوى آن است، اين كه آيا آفرينندۀ جهان در آفرينش اين جهان هدف خاصى را دنبال مىكند يا اين جهان را بدون هدف و پوچ آفريده است؟ اينجا نيز عقل انسان مىگويد: آفرينندۀ اين جهان باعظمت و پر از رمز و راز، حكيم، دانا و تواناست و هر حكيمى در كارهاى خويش حكمت و هدفى را دنبال مىكند؛ پس آفرينندۀ اين جهان نيز تمام هستى را هدفمند آفريده است.
پرسش سومى كه پديد مىآيد، اين است كه هدف آفرينندۀ حكيم و دانا از آفرينش موجودات عالم چيست؟