42روزگارى كه با ابن عبدالوهّاب همپيمان گرديد، به سختى حكومت مىكرد و ابن سعود آنقدر از نظر مالى متمكن نبود كه بتواند معيشت شاگردان خاص ابن عبدالوهاب را تأمين كند. اما بعد از جنگهاى اوليه، سيلى از غنائم روانۀ شهرگرديد؛ بهگونهاى كه اين غنائم را طبق احكام خودشان عادلانه تقسيم كردند! كه خمس اموال غارت شده از مسلمانان را ابن سعود برداشت و بقيه به نسبت هر پياده نظام يك سهم و هر سوارهنظام دو سهم، بين افراد لشكر تقسيم گرديد. تمسّك به عقايد وهابى، مىتوانست افراد را ثروتمند سازد؛ چرا كه آنها با جنگهايى كه صورت مىدادند، به زعم خودشان اموال مشركان! را برمىداشتند و به مسلمانان - واقعى به نظر آنها، كه همگى پيرو آيين وهابيت بودند! - مىسپردند.
عثمان بن مَعمر كه از قدرت ابن سعود بيمناك شد، دختر خود را به همسرى يكى از پسران ابن سعود درآورد. اما آن كينهاى كه بين ابن عبدالوهاب و امير عثمان بود، پايانى نداشت و علتش - همچنانكه گذشت - اين بود كه عثمان بن مَعمر، ابن عبدالوهاب را از شهر راند و سرانجام همينكينه باعث شد كه ابنعبدالوهاب شخصى را مأمور كند تا عثمان را به قتل برساند. لذا عثمان در حالى كه در محراب نماز بود، به قتل رسيد.
در كتاب «تاريخ نجد» - كه توسط وهابيون منتشر شده - ، آمده است: عثمان بن مَعمر، مشرك و كافر بود.