23اين است كه مىبينيم به هنگام سختىها فقط او را صدا مىكنند! اين صدا، صداى فطرت توحيدى است، هرچند كه برخى مىكوشند آن را خاموش كنند!
اينك دريافتهاى كه شوق زيارت و حج نيز برخاسته از فطرت يكتاگرايى انسانهاست؛ شوقى كه در سايه آن مىتوان طرحى نو در حيات و سرنوشت خويشتن و ديگران افكند. اين شوق والاى صادقانه مىتواند چنان تحولى در باطن و شخصيت زائر خانه خدا پديد آورد كه او را متوجه خدا سازد! چنين شوق عارفانهاى است كه سرمايۀ معنوى حاجيان در طواف و سعى صفا و مروه است و آنان را از «كعبه صورت» به «كعبه جان» رهنمون مىشود.
تا روى توام قبله شد اى جان و جهان
پس حاجيان دوگونهاند: برخى به زيارت خانه خدا مىروند! و برخى به زيارت صاحب خانه! و شوق زيارت نيز دوگونه خواهد بود: شوق اين زيارت و شوق آن زيارت! شوق زيارت آرام آرام اوج مىگيرد؛ تا آنجا كه از صورت