37پنجشنبه از اطراف بلوكات به آنجا آمده، مايحتاج خود را تا هفتۀ ديگر خريدارى مىكنند و از دو طرف راه خروج و دخول دارد. حمام بزرگى نيز ميرزا عبدالوهاب مستوفى در سمت يك درب بازارچه ساخته كه از رختكن آن دربچهها به صحرا باز مىشد و خيلى باصفا است. وجه تسميۀ شاه آقاجى را به اختلاف گفتند، بعضى را عقيده اين بود درخت بزرگى در آنجا بوده است؛ به واسطۀ بزرگى و ارتفاع آن معروف به شاه آقاجى است و اين لفظ نظير شاهراه است؛ و لفظ آقاج در تركى به معنى درخت است و اعتقاد سايرين اين بود كه يكى از سلاطين در آنجا به دست خود درختى غرس كرده بوده است؛ به اين مناسبت به اين اسم موسوم شده است. بالجمله چون محل باصفايى بود در باغچۀ محمد نام مستأجر آن پياده شدم، صرف نهار كردم. عمارت آن در وسط باغ به قانون گيلانى، فوقانى و تحتانى آن را از چوب ساخته، بام آن را از سُفال پوشانيدهاند. از آنجا حركت كرده به منزل رفتيم. بازارچۀ دوشنبه را كه در سنكر است تماماً از آجر و گچ ساختهاند. بانى آن معينالبحار گيلانى و جمعى ديگر بودند. حالا به اكبرخان بيگلربيگى سرتيپ و حاكم انزلى انتقال يافته است. اين بازارچه بهتر از بازارچۀ شاه آقاجى است و در سردرب آن بالاخانهها ساختهاند. در آنجا نزول كرديم و درخت آزاد مدوّرى كه در هيئت شبيه به درخت نارون است در برابر بالاخانهها واقع بود كه بسيار خوش وضع مىنمود. بيگلربيگى در اين منزل مهماندارى كرده، رسم انسانيت را به عمل آورد. والى و يحيى ميرزاى نايبالحكومه و محمودخان فومنى و ميرزا محمدعلى لاهيجانى ديوانبيگى وعلىخان مشيرالوزاره و ميرزا طاهر پسر ميرزا عبدالوهاب مستوفى تا به آنجا به استقبال آمده، عصر مراجعت نمودند.
سهشنبه بيست و چهارم رمضان پنج ساعت به غروب مانده از سنكر حركت كردم. والى و مستقبلين ديروز مجدّداً در ساعت حركت از شهر آمده حاضر بودند. نايب اول قونسولگرى روس كه بعد از فوت قونسول، مُدير قونسولخانه است، يدكى فرستاده بود.
در بين راه رسيد، داخل قطار يدكها كردند. از سنكر تا شهر رشت دو فرسخ مسافت است و حركت رو به شمال و مابين شمال و مشرق است. در يك فرسخى شهر برادر و اقوام مرحوم ميرزا زكى نايب به استقبال آمده در سر راه ايستاده بودند. درشكه را نگاه داشته به