24و آنجا كه سخن از مطلوب و طلب و قبول و اقبال است.
و آنجا كه سخن از حاجت و رجا ومراد و آمال است.
و آنجا كه سخن از گنج و قصر و قطب و قدس و قدر است.
و آنجا كه سخن از جان و دل و اسرار و صواب و صدر است.
و آنجا كه سخن از نجات و اخلاص و احسان و انصاف است.
و آنجا كه سخن از تجريد و رضا و فقر و اعتكاف است.
و آنجا كه سخن از جمال و كمال و سخا و جود و مجد است.
و آنجا كه سخن از عروس و ماه و شمع و شاهد و شهد است.
شاعران همۀ اين واژگان و مفاهيم را، همه و همه، به كعبه تشبيه كردهاند.
طواف شاعران بينم به گرد قصر تو دايم
همانا قصر تو كعبه است و گرد قصر تو بطحا 1
فرخى سيستانى
كعبه است سرايش ز بزرگى ملكان را
كلكش حجرالاسود و كف چشمۀ زمزم 2
عنصرى
چو كار كعبۀ ملك جهان بدان آمد
قيامت آيد چو ماه گم كند رفتار 3
ابوحنيفه اسكافى
زهى به جاه تو مأمور كعبۀ دولت
زهى به صدر تو منسوب قبلۀ احسان 4
مسعود سعد سلمان
عالمى در باديهى قهر تو سرگردان شدند
تا كه يابد بر در كعبهى قبولت روز بار 5
سنايى