11تجربۀ بزرگان اهل عرفان و سلوك مىپردازد. پس سعىتان اين باشد كه نشانههاى ورود به ساحت باطنى حج را در بيان سالكان عرصۀ ملكوت دريابيد. انديشه در گفتار حكمتآموز ايشان، ما را مشتاق سرا پردههاى اعمال ظاهرى حج مىكند، از غفلت و خاموشى و عادتهاى عارى از شور و حركت نجات مىدهد، در به دست آوردن استطاعت به كوشش وا مىدارد و در هجرت به كوى دوست كه شبيه هجرت از دنيا به آخرت است از انسان، مهاجرى با هدف و آگاه به اسرارِ حركتمىسازد. حجابها را يكى پس از ديگرى از ديده و دل بر مىدارد و شوق ديدار يار را در جانمان شعلهور مىسازد و ما را به واقع، خواهان كوى يار مىكند. تا آنجا كه از شدت فراقِ خدا، بىسروسامان مىشويم، نفسهاى ما به شماره مىافتد، سوز هجران، آثار غير را در دل ريشهكن مىسازد و ما را براى از خود گذشتن و قربانى شدن به مسلخ جانان مىكشاند.
شيوۀ ما در نگارش اين كتاب، گزارشگونه است و نجواى دلى مشتاق به لقاى پروردگار، كه با موانع و حجابهاى فراوان دست به گريبان شده، از چنگاندازىهاى شيطان خسته و از فتنه انگيزىهاى نفس، پريشان است. از آغاز حركت به سوى خانۀ خدا، در سايهسار عنايت و ابر رحمت او راه مىپيمايد و پيوسته با خداى عزيزش اتصالى بىتكلّف دارد. ذكر او را مدام بر زبان مىآورد و در پرتو اين توجه، لمعاتى از حج بر او هويدا مىشود و آن يافتهها را با زبان و رفتار خويش نمايان مىسازد.
بر اين باورم كه با خواندن و گذر اجمالى از مطالب اين نوشتار، دل