16است. معناى «س» آيندۀ نزديك است؛ شايد تعبير به «س» از آن جهت باشد كه پاسخ اين سؤال آنقدر روشن و واضح است كه نيازى به فكر كردن ندارد و جواب بديهى است، تا سؤال شود كه چه كسى رازق است و ...؟ آنان فوراً و بدون درنگ جواب خواهند داد: خدا. مقصود از آوردن «س»، آگاهى دادن بر بديهى بودن جواب و تأكيد بيشتر بر فطرى بودن آن است.
حاصل سخن اين كه اعتقاد به مدبّر بودن خداوند، فطرى است، اگر غبار از روى فطرت هر انسانى كنار برود به آن پى خواهد برد. شايد نكتۀ شكستن بتها توسط حضرت ابراهيم عليه السلام همين غبارروبى از چهرۀ فطرت مشركان بوده است. براى همين بعد از شكستن بتها، تبر را به گردن بت بزرگ افكند و فرمود : اگر بتها صحبت مىكنند، از بت بزرگ سؤال كنيد كه چه كسى بتها را شكسته است. با اين عمل مىخواست مشركان را از خواب غفلت بيدار كرده و به فطرت بازگرداند، اندكى بيدار شدند؛ اما دوباره با مسموم شدن جو، فرياد برآوردند: او را بسوزانيد و از خدايان خويش دفاع كنيد. 1
بيدارى فطرتها
فطرتهاى به خواب رفته، گاهى در اثر بعضى از پيشامدها بيدار شده و به خويش باز مىگردد:
«فَإِذٰا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللّٰهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمّٰا نَجّٰاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذٰا هُمْ يُشْرِكُونَ » 2؛ «هنگامىكه سوار بر كشتى شوند، خدا