85پاى درآوريد؛ زيرا آنها را به مكّه بر مىگردانيم و از گمراهى خود بينا مىشوند و از آيين پدران خود جدا نخواهند شد.»
سندهاى 14 و 15 انگيزۀ هجوم و تلاش جنگجويانۀ قريش را براى اعادۀ آيين بتپرستى، واداركردن مسلمانان به ترك تعليمات محمّد صلى الله عليه و آله و دستبرداشتن ازيكتاپرستى و بازگرداندن آنها به نظام حاكم مكّه نشان مىدهد. البتّه قريشيان، اين حق را داشتهاند كه مردم مكّه و مدينه را به بتپرستى دعوت كنند؛ ولى زور و حمله و هجوم براى تحقّق خواستههايشان، مورد قبول هيچ انسانى نيست. با اين همه آنان، حتّى در اين خواسته نيز كه بايد آيين پدران خود را به مسلمانان تحميل كنند و آنها را به اسارت اشراف و حاكمان معابد بت درآورند، صادق نبودند. اين خواسته مانند دفاع از كاروان، بهانهجويى آنها براى قلع و قمع مسلمانان بود. از اين رو پساز آنهمه تلاش جنگجويانه و ترغيب مهاجمان به دفاع از آيين جاهلى، يكباره اين شيوه را به كنارى نهادند و فرياد انتقام و خونخواهى عمرو بن حضرمى را سر دادند.
در اين مرحله، اسناد تاريخى را مورد بررسى قرار مىدهيم كه چگونه خونخواهى عمرو بن حضرمى مهمترين و حتّى اساسىترين انگيزۀ حمله و تهاجم به مسلمانان گرديد. واقدى مىنويسد:
سند شمارۀ 16 :
«...و ذهب أبو جهل إلى عامر بن الحضرمي أخي عمرو بن الحضرمي المقتول بنخلة، فقال له: هذا حليفك - يعني عُتبة - يريد أن يرجع بالناس، و قد رأيت ثأرك بعينك، و تُخذل بين الناس قد تحمل دم أخيك و زعم أنّك قابل الدية ألا تستحي تقبل الدية و قد قدرت على قاتل أخيك قم فانشد خفرتك. فقام عامر بن الحضرمي فاكتشف ثمّ حثا على استه التراب و صرخ وا عمراه يخزي بذاك عتبة لأنّه حليفه من بين قريش فأفسد على الناس الرأي الّذي دعاهم إليه عتبة و حلف عامر لا يرجع حتى يقتل من أصحاب