50خود را به نزديكى اين چاه منتقل كنند.آنان حضانت اسماعيل را بر عهده گرفتند و او در ميان ايشان باليد و پروريد؛از آنان عربى را فرا گرفت و دخترى را از آنان اختيار كرد.
بدين ترتيب از او نسلى پديد آمد كه مورّخان،نام عرب مُستعربه-يعنى نسلى كه عرب نبودند اما عرب شدند-را بر آنان گذاشتند.
زمانى بعد،ابراهيم عليه السلام بازگشت تا از فرزندش اسماعيل ديدن كند و در ضمن به او بگويد:خداوند دستور بناى بيت الحرام را داده و آن دو مىبايست ديوارهاى كعبه را بالا ببرند.به دنبال آن بود كه آن دو،جاى قديمى ديوارههاى كعبه را در چند قدمى چاه زمزم يافتند. 1وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرٰاهِيمُ الْقَوٰاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمٰاعِيلُ رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ .(سورۀ بقره،آيۀ 127).
زمانى كه ديوار كعبه اندكى بالا رفت،چندان كه ابراهيم براى ادامۀ بنا،دستش به بالاتر از آن نمىرسيد،اسماعيل سنگى آورد تا پدر بر آن ايستاده و ديوار را بالاتر برد.
اين سنگ را«مقام ابراهيم»يعنى جايى كه ابراهيم بر آن ايستاده ناميدند.يا آن كه مكان آن را به اين نام ناميدند،جايى كه آن سنگ را در آن رها كردند.اين سنگ تا به امروز باقى مانده و در محدودۀ مَطاف در جايى است كه ابراهيم آن را در آنجا گذاشت.اين مطلب مضمون برخى از روايات تاريخى است.در نقلهاى ديگر چنان است كه سنگ در جايى نزديك به محلّى بود كه ابراهيم آن را ترك كرد.به همين دليل،مفسّران در بارۀ معناى مقام ابراهيم اختلاف نظر دارند؛برخى آن را بر خود سنگ اطلاق مىكنند،برخى بر جايى كه سنگ در آن قرار گرفته يا قرار داشته است.چنان كه برخى از آنان اين تعبير را بر تمامى مسجد يا تمامى منطقۀ حرم تا ابتداى منطقۀ حِلّ اطلاق كردهاند. 2
و اين چنين بود كه اسماعيل،مكه را پديد آورد و پدرش با كمك او خانۀ خداوند را ساخت.