26كرد و در اين باره،با استفاده از امكانات مطبوعات،فراوان نوشت و نقادى كرد.نخستين مقالۀ وى در اين باره«وحى الصحراء»بود كه در باره لزوم تعليم دختران نوشت.وى در نشريۀ قريش هم هميشه صفحهاى را اختصاص به زنان مىداد و نام آن صفحه را«مجمع السيدات»گذاشته بود.
در واقع،نشريه قريش كه متعلق به او بود،از ديگر مطبوعاتى است كه صحنهاى براى قلم اديبانۀ وى بود.در اين نشريه علاوه بر خود وى،شمارى از نويسندگان مانند عبدالله خياط،عبدالعزيز مؤمنه،و فؤاد عنقاوى هم در آن مطلب مىنوشتند.
سباعى در زمينه كار تئاتر نيز كوشا بود و در اين باره جايى را هم بنا كرد كه تا به امروز به نام مسرح قريش فعال است.
وى در برنامههاى راديويى نيز شركت داشت و يكى از معروفترين برنامههاى وى«دعونا نمشى»بود كه ضمن آن مباحث اجتماعى و ادبى را مطرح مىكرد.
سباعى چندى پيش از درگذشتش در تاريخ 1404/1/26 طى مراسمى در دانشگاه ملك سعود در رياض،موفق به دريافت جايزۀ حكومتى ادبيات شد و از وى تقدير به عمل آمد. 1
سباعى به جز كتاب تاريخ مكه كه اثر مشهور اوست،آثار ديگرى دارد كه نوعا چيزى ميان ادب و تاريخ است.
المطوّفون و حجاج ،مكتبة الثقافة،مكة المكرمة،1373 ق:اين اثر شرح حال زندگى حسن نامى از مطوفين است كه آن را در قالب خاطرات و داستان وار بيان كرده است.اين كتاب جيبى و در 115 صفحه به چاپ رسيده است.
السباعيات، المكتبة السعودية،1403 ق،الجزء الاول،207 ص:اين كتاب گزيده مقالات مؤلف در مطبوعات مختلف است كه گردآورى و چاپ شده است.اين مقالات بيشتر ادبى و اجتماعى است.در مقدمۀ آن در باره سباعى آمده است كه وى نخستين