75ياقوت گويد:غمره آبشخورى است از آبشخورهاى راه مكه،منزلى است از منازل آن و آن حد فاصل ميان تهامه و نجد است.
بكرى اين قول را آورده است و بر آن افزوده كه و جره فاصله است ميان تهامه و نجد از راه بصره و چون عجلز را پشت سر بگذارى و به سمت بالا حركت كنى به سوى نجد رفتهاى و عجلز بالاتر از قريتين است.
بكرى مىگويد:حد نخستين حجاز بطن نخل است و بالاى رمّه و بر حرّۀ ليلى.ياقوت نيز عين عبارات را آورده است و آن را به اصمعى نسبت داده.ابن فضاله بنابر آنچه بكرى روايت كرده گويد:
از مدينه تا راه كوفه تا رمه حجاز است و آن سوى آن نجد است و آن سوى آن تا برسد به سرزمين عراق آخر راه بصره تا بطن نخل حجاز است و آن سوى آن نجد است تا بصره امّا عرّام در دقت از او فراتر رفته و مىگويد كه محاذى بطن نخل كوهى است كه آن را اسود خوانند.نيم آن حجازى است و نيم آن نجدى.
اما اصمعى گويد كه حد حجاز از آنجاست كه سايه و ودّان قرار دارند.
كلبى،چنان كه ابن هشام از او روايت مىكند،گويد:حدود حجاز ما بين دو كوه طى است(اجا و سلمى)؛يعنى راه عراق براى كسى كه قصد دارد از مكه به شغف رود،تهامه است و آن تا يمن كشيده شده است.
در باب حدود جنوبى حجاز،قول اصمعى را آورديم كه آن از نجد است تا ذات عرق.و ذات عرق فاصله است ميان تهامه و نجد و حجاز و نيز رواياتى را آورديم كه مىگفتند:اثايه كه چاهى است دو ميل پائينتر از عرج،منتهاى حد حجاز است.ولى اصمعى مىگويد كه حد حجاز از آنجا كه تهامه است،بدر و سقيا و عكاظ است و اين حد جنوبى حجاز است.حد چهارم آن از سايه و ودان آغاز مىشود تا به حد نخستين يعنى بطن نخل و بالا دست رمه مىرسد.
از آنچه گذشت معلوم مىشود كه راويان عرب در تعريف و تحديد حجاز،بنابر معيارهاى جغرافيايى،در اين تعريف متفقاند كه حجاز حد فاصل ميان تهامه و نجد است.
مراد از تهامه جلگۀ ممتدى است بر ساحل درياى احمر و مراد از نجد ارتفاعاتى است كه كم كم از غرب به شرق سرازير مىشود.ولى در ذكر اماكنى كه در ناحيۀ شرقى و غربى آن قرار دارد اختلاف دارند،هر چند اين اختلاف هم زياد نيست.