74سخن ابن كلبى و اصمعى و جز آن دو است.
يمامه كه به آن اشارت رفت از يمن است در دو منزلى طائف و چهار منزلى مكه و اين قول نووى در تهذيب الاسماء و اللغات است.
بنابراين بلاد معروف به جبله از حجاز نيست؛زيرا فاصلۀ آن بيشتر است از فاصلۀ ميان طائف و يمامه.بلاد بجله و يمامه در يك جانب هستند و آن جانب نجد يمن است ولى بلاد بجله بيش از آن كه داخل در يمامه باشد داخل در يمن است.پس بلاد بجله در حجاز است و خدا داناتر است.
در بعضى از منابع،اماكنى است كه آنها را«حجاز شمالى»گويند.و محمد بن فضاله گويد كه حد شام از آن سوى تبوك است و تبوك از حجاز است.اصمعى گويد:حد حجاز از سمت شام شغب و بدا است و ياقوت سخن مالك را مىآورد كه سرغ قريهاى است در وادى تبوك و آن آخر حد نخستين حجاز است و بر اين افزوده است كه سرغ اول حجاز و آخر شام است ميان مغيثه و تبوك و فيروزآبادى گويد كه سرغ آخر اعمال مدينه است.
از اين عبارات چنان بر مىآيد كه حد شمالى حجاز تبوك است يا سرغ يا شغب و بدا.و آنها مكانهايى هستند نزديك به هم.مسلم است كه نمىتوان مكانهايى را كه در صحرا هستند با خطى از يكديگر جدا نمود.بلكه مرزها را به وسيلۀ كوههاى بارز و آشكار و يا مناطق مسكونى معين مىكنند.
اما اين كه ابن فضاله مىگويد كه فلسطين از حجاز است،قابل قبول نيست؛زيرا فلسطين چنانكه همه مىدانند از بلاد شام بوده است نه از حجاز.
حد شرقى حجاز هم مورد اختلاف است.پيش از اين اقوال اصمعى و ابن فضاله را آورديم كه ذات عرق مرز حجاز و نجد است ولى آراء ديگرى هم هست.عرّام مىگويد:حد حجاز از معدن النقره است تا مدينه و نصف مدينه حجازى است و نصف ديگرش تهامى.از قراء حجازى است بطن نخل و در روبروى آن كوهى است كه آن را اسود خوانند.نصف آن حجازى است و نصف ديگرش نجدى و آن كوهى بلند است.
حربى گويد:آن سوى مدينه تا راه صنعاء،هرگاه راه بر معدن بنى سليم افتد حجاز است.و عمارة بن عقيل بنابر آنچه ياقوت روايت كرده مىگويد:از حره بنى سليم و حرۀ ليلى تا دريا غور است و از ذات عرق مقلا تا راه عراق نجد است.