358بيايد.عبد اللّه بن جعفر،نزد او رفت.چهل هزار از زبير طلب داشت.به عبد اللّه بن زبير گفت:
اگر مىخواهى،باز هم پرداخت آن را به تأخير انداز.عبد اللّه گفت:نه،آن را مىپردازم.عبد اللّه بن جعفر گفت:پس قطعه زمينى به من بده.عبد اللّه بن زبير گفت:از فلان جا تا فلان جا از آن تو،در عوض وامى كه بر ما دارى.
ميراث زبير را كه تقسيم كردند،او را چهار زن بود،به هر يك هزار هزار و صد هزار رسيد.همۀ دارايى او سى و پنج هزار هزار و دويست هزار بود.(يعنى سى و پنج ميليون و دويست هزار). 1
هشام بن عروه گويد:زبير كه كشته شد از او نقدينهاى بر جاى نماند هر چه بود املاك بود؛از جمله غابه.
بكرى در باب املاك عروة بن زبير گويد كه او زمين مغيرة بن اخنس را كه در وادى عقيق بود خريد.قصر او معروف به قصر العقيق و چاهى منسوب به او در آنجاست. 2
همچنين صلاصل كه زمينى است در حرّة بطحان،از آن او بود.اين ملك به پسرش يحيى رسيد و او آن را بر فرزندان خود وقف كرد.آنجا را مقتربه مىگفتند. 3
همچنين عروة بن زبير را اموالى در مجاج(يا مجاح)بود،در ناحيۀ فرع.كه چون مرد در آنجا به خاكش سپردند.
هنگامى كه ابراهيم بن هشام از سوى هشام بن عبد الملك امارت يافت،خواست در حقوق بنى عروه در فرع اخلال كند،پس قصر عروه را ويران ساخت و شترى آلوده به قطران در چاه او انداخت.عبد اللّه به هشام بن عبد الملك ماجرا نبوشت.هشام به ابن ابو عطا عامل خود در مدينه نوشت كه آن املاك به صاحبانش بازگرداند و هزار دينار و سى هزار درهم غرامت بپردازد.
اما املاك مصعب بن زبير؛ابن رسته گويد:بطن نخله كه منزلى است با مردم بسيار و خير بسيار و نخل و كشته و آب متعلق به زبير است،چاه آن در عمق كم؛يعنى در پنج ذراعى به آب افتاده است.مصعب بن زبير در ايام برادرش زبير آنجا را آبادان ساخت.