57وَأَسْأَلُكَسُؤٰالَ مَنِاشْتَدَّتْفٰاقَتُهُ،وَأَنْزَلَبِكَ عِنْدَ الشَّدٰائِدِ حٰاجَتَهُ، درخواست كنم درخواست كسىكه سخت فقير شده وخواستهاش را هنگام سختيها پيش تو آورده وَعَظُمَ فِيمٰا عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ. اللّٰهُمَّ عَظُمَ سُلْطٰانُكَ، وَعَلاٰ مَكٰانُكَ، و اميدش بدانچه نزد تو است، بزرگ است خدايا سلطنتت بس بزرگ و مقامت بسى بلند است وَخَفِيَمَكْرُكَ، وَظَهَرَ أَمْرُكَ، وَغَلَبَقَهْرُكَ، وَجَرَتْقُدْرَتُكَ، وَلاٰ و تدبيرت در كارها پنهان و امر و فرمانت آشكار است، قهرت غالب و قدرت و نيرويت نافذ است و يُمْكِنُ الْفِرٰارُ مِنْ حُكُومَتِكَ. اللّٰهُمَّ لاٰ أَجِدُ لِذُنُوبِي غٰافِراً، وَلاٰ گريز از تحت حكومت تو ممكن نيست خدايا نيابم براى گناهانم آمرزندهاى و نه لِقَبٰائِحِيسٰاتِراً، وَلاٰ لِشَيْءٍ مِنْ عَمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ، براى كارهاى زشتم پردهپوشى و نه كسى را كه عمل زشت مرا به كار نيك تبديل كند جز تو، لاٰإِلٰهَإِلّاٰأَنْتَ، سُبْحٰانَكَ وَبِحَمْدِكَ، ظَلَمْتُنَفْسِي، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي، نيست معبودى جز تو، منزهى تو و به حمد تو مشغولم من به خويشتن ستم كردم و در اثر نادانيم جسارت كردم وَسَكَنْتُ إِلىٰ قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي وَمَنِّكَ عَلَيَّ. اللّٰهُمَّ مَوْلاٰيَ كَمْ مِنْ و بهاينكه هميشه از قديم به ياد من بوده و بر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم و چه اى خدا اى مولاى من چه بسيار قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ، وَكَمْ مِنْ فٰادِحٍ مِنَ الْبَلاٰءِ أَقَلْتَهُ، وَكَمْ مِنْ عِثٰارٍ وَقَيْتَهُ، زشتيها كه از من پوشاندى و چه بسيار بلاهاى سنگين كه از من بازگرداندى و چه بسيار لغزشها كه از آن نگهم داشتى وَكَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ، وَكَمْ مِنْ ثَنٰاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ و چه بسيار ناراحتيها كه از من دور كردى و چه بسيار مدح و ثناى خوبى كه من شايستهاش نبودم و آن را