20داشتن نماز و پرداختن زكات غافل نمىسازد و از روزى كه دل و ديدهها در آن روز حيران و مضطربند، ترسان و هراسانند.
غرق در آيات الهىام كه ناگهان نغمۀ ملكوتى اذان بر گنبد دوّار زمان مىپيچد. ترنّم آن، آدمى را به بى كران آسمانها مىبرد و نمازگزاران در صفى يگانه، برادرانه و همدلانه، به نماز و گفت و گو با ذات بىهمتا دل مىسپارند و معراج جان را تجربه مىكنند. به امامت صالحترين بندگان خدا، نماز را به پايان مىبريم و پس از تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام و دعاى فرج و دعاى هميشگى، نمازگزاران مانند دانههاى تسبيح از رشتۀ جماعت جدا مىشوند و زمان گپى دوستانه فرا مىرسد. با آرامشى خاص، پس از نماز به گفتوگوهاى صميمانه مىنشينيم.
محمد رو به من گفت:
«چه سعادتى! مسافر ديار وحى شدى؟ مىدانى تا صاحبخانه نخواهد، كسى را مهمان نمىكند! خوب پس معلوم است خدا تو را دوست دارد! مقدمات سفر را فراهم كردى؟
گفتم: آرى.
گفت: چه كار كردى؟
گفتم: به توصيۀ دوستان و مجريان سفر حج، آن چه لازم بود، از لباس احرام و كتاب دعا و وسايل ديگر آماده كردم. حتى واكسيناسيون را هم انجام دادهام.
خنديد و گفت: معلوم است هنوز واكسن اصلى را