26او در پاسخم گفت:
«لَوْ صَدَقَ تَوَكُّلُكَ مٰا كُنْتَ ضالاًّ، وَلَكِنِ اتَّبِعْنِي وَاقْفُ أَثَرِي».
«اگر به راستى توكلّ داشتى هيچگاه گم نمىشدى، اكنون پىِ مرا بگير و به دنبال من بيا.»
... دستم را گرفت، پس چنين پنداشتم كه زمين زير پايم حركت مىكند، چون سپيدۀ صبح دميد به من گفت:
«أَبْشِرْ، فَهٰذِهِ مَكَّة» ؛ «مژده، اين مكّه است!»
هياهوى مردم را شنيدم و راه را ديدم، پس به او گفتم: تو را سوگند مىدهم به كسى كه در رستاخيز و روز تهىدستى اميدت به اوست، بگو كه كيستى؟ گفت:
«أمّا إذا أقْسَمْتَ عَلَيَّ فَأنَا عَليّ بْنُ الْحُسَيْنُ بْن عَلِيّ بْن أبيطٰالِب عليهم السلام ».
«حال كه سوگندم دادى، من على بن حسين بن على فرزند ابوطالبم.» 1