61واقع نوعى هنرمندى در ذكر مصيبت است :
شرط اول اين كه : مرثيهسرا ، توان تشخيص حال كسى را كه مىخواهد زبان حال او را بيان كند داشته باشد ، و اين توان در صورتى تحقق مىيابد كه سرايندۀ زبان حال ، اطلاع كافى از هدف نهضت حسينى ، تاريخ عاشورا ، و خصوصيات روحىِ كسى كه حال او را مىخواهد بازگو نمايد داشته باشد .
شرط دوم اين كه : سخنى را به امام حسين عليه السلام و اهل بيت او نسبت ندهد ، بلكه تصريح كند آن چه مىگويم تشخيص من است .
متأسفانه بدون در نظر گرفتن دو شرط ياد شده ، بسيارى از مرثيهسرايان مطالبى را خصوصاً به صورت شعر به امام و اهل بيت آن بزرگوار نسبت مىدهند كه واقعيت ندارد . به نظر مىرسد سوء استفاده از زبان حال در مرثيهسرايى يكى از عوامل راه يافتن دروغ به مقتلهاى مكتوب باشد .
از باب نمونه شعر معروف منسوب به امام حسين عليه السلام : إن كانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَم يَستَقِم إلّا بِقَتلي يا سُيوفُ خُذيني
اين شعر البته از نظر مضمون ايرادى ندارد ولى انتساب آن به امام دروغ است ، اين سخن بخشى از قصيدهاى است از يكى از شعراى عرب به نام شيخ محسن الهويزى ، كه در رثاء امام حسين عليه السلام ضمن اين ابيات آمده : أعطَيتُ رَبِّيَ مَوثِقاً لا يَنتَهي إلّا بِقَتلي فَاصعَدي وذَريني