48ديد حبيب بن مظاهر اصحاب را در خيمه خود جمع كرده و از آنها عهد مىگيرد كه فردا نگذارند احدى از بنى هاشم قبل از ايشان به ميدان بروند به شرحى طولانى ، آن مخدره مسروراً آمد پشت خيمه ابوالفضل ، ديد آن جناب نيز بنى هاشم را جمع كرده و به همان قسم از ايشان عهد مىگيرد كه نگذارند احدى از انصار پيش از ايشان به ميدان رود . مخدره مسرور خدمت حضرت رسيد و تبسم كرد ، حضرت از تبسم او تعجب كرد و سبب پرسيد ، آنچه ديد عرض كرد ... تا آخر خبر كه واضعش را در اين فن مهارتى بود تمام . 1
4 . احوالپرسى امام حسين عليه السلام از زين العابدين عليه السلام در روز عاشورا
نقل كنند با سوز و گداز كه در روز عاشورا بعد از شهادت اهل بيت و اصحاب ، حضرت به بالين امام زين العابدين عليه السلام آمد ، پس از پدر حال معامله آن جناب را با اعدا پرسيد ، خبر داد كه به جنگ كشيد ، پس جمعى از اصحاب را اسم برد و از حال آنها پرسيد ، در جواب فرمود :
قتل قتل تا رسيد به بنىهاشم و از حال جناب على اكبر و ابىالفضل سؤال كرد ، به همان قسم جواب داد و فرمود : بدان در ميان خيمهها غير از من و تو مردى نمانده .
خلاصه اين قصه است و حواشى بسيار دارد و صريح است در آنكه آن جناب از اول مقاتله تا وقت مبارزت پدر بزرگوارش ابداً از