21از مضمون آيه چنين برمىآيد كه ابراهيم خليل براى انتخاب نمودن و يافتن مكان ساختن خانۀ خدا، چندى در تكاپو بوده، كلمۀ «بَوَّأ» تحيّر و تكاپو و جستجو و در نتيجه انتخاب را مىرساند. بايد محيط و سرزمينى كه چنين مؤسسهاى در آن قرار مىگيرد، از همۀ خيالات و اوهام و سياستها و شهوات بشر دور و پاك باشد.
ابراهيم خليل در شهر بابل و سواحل خرم و آباد فرات و دجله پا به دنيا گذارد، اين شهر از مراكز ريشهدار تمدن دنيا بوده، در آن سدها معابد و هياكل و مدارس كهانت و ستارهشناسى برپا بود، در اين شهر كاهنان افسونگر و بتان جواهر پيكر و پادشاها خود سر، هر يك به نحوى با خيالات مردم بازى مىكردند و براى هر يك از اين دستگاهها قوانين و دستورات و مقرارتى بوده است.
نمرود يكى از پادشاهان بابل است كه در زمان ظهور ابراهيم بر مردم پادشاهى يا خدايى مىكرد و به وسيلۀ همان مقررات و قوانين مردم را به زنجير عبوديت خود كشيده و كوچكترين رابطۀ خلق را با خدا بريده بود.
در اين محيط تاريك و همزا كه ستارهاى از هدايت و حقپرستى نمىدرخشيد، ابراهيم چشم گشود و ماوراء پردۀ اوهام و شرك عمومى، پديد آرندۀ زمين و آسمان و گردانندۀ اختران را شناخت. روى فكر خود را از مردم و جهان به سوى وى گردانيد. خود و ارادۀ خود را يكسره تسليم او كرد و مانند جملۀ موجودات، مدار حركت خود را مشيّت ازلى گردانيد. برخلاف اوهام متراكم عمومى قيام نمود و بتهاى