20و مواهبى نصيب جامعۀ بزرگ اسلامى مىشود. آنچه در پى مىآيد شمارى اندك از فوايد عمومى و فردى حج است كه بهاختصار باز مىگوييم:
ويژگى مهمى كه اهداف اجتماعى و بينالمللى حج را ممكنالوصول كرده است، معنويتزايى و ماهيت عبادى آن است. بىشك جز در محيطى آكنده از معنويت و روحانيت، نمىتوان گام مهمى در هيچ عرصۀ ديگرى برداشت. معنويتو قدسيت حج، زمينه را براى همدلى و همراهى همگانى هموار مىكند و دلها را براى همگرايى بيشتر و صميميت پايدار، انگيزه مىبخشد. جز در سايهسار چنين فضاى معنويتبارى، دستيابى به ساير اهداف ناممكن است. بدين رو است كه در كانون اعمال و مناسك حج، برنامههاى عبادى قرار دارند و حجگزاران نيز بايد اين مقوّم نيروزا را پيش و بيش از همه در نظر آورند. نيز از همين رو است كه بر كارگزاران حج است كه برنامههاى فردى و عمومى حج تمتع و عمره را بهگونهاى مديريت كنند كه اصل مهم «معنويتزايى حج» آسيب نبيند، بلكه جان تازه بگيرد.
به فرمودۀ فاطمۀ زهرا - سلام الله عليها - حج، بنيانهاى دين را استوارتر مىكند، و آنچنان كه ايمان براى تطهير از شرك است، حج نيز براى رهايى از سستى و تفرقه است:
جعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك ... والحج تشييدا للدين؛ 1«پس خداوند ايمان را براى تطهير شما از شرك نهاد و ... حج را براى استوارى دين.»
ديندارى و باورمندى مؤمنان در حج اوج مىگيرد و اين اوجگيرى زمينۀ مساعدى براى هرگونه ارتقاى معنوى و بازسازى روحى است. در اين فريضۀ بزرگ و چند لايۀ الهى، احكامى وجود دارد كه عمل به آنها بهترين تمرين براى اعتقادات قلبى و تعبدى حجگزار است؛ زيرا برخى از آنها به سادگى با عقل محدود بشرى توجيهپذير نيست. چونوچرا در بسيارى از احكام عمره و تمتع، پاسخ روشن و سادهاى ندارد، و به همين دليل عمل به آنها ارج و اجر بيشترى را در پى مىآورد. به مَثَل، چرا در سعى ميان صفا و مروه، بايد هروله كرد و در موقعيت ديگر، فقط راه رفت؟ چه فرقى ميان آن دو