4آنها كه سيره نوشتهاند، رفتار پيغمبر را نوشتهاند. اين كتابهايى كه ما به نام سيره داريم، سير است نه سيره. مثلاً سيره حلبيه، سير است و نه سيره. اسمش سيره هست، ولى واقعش سير است. رفتار پيغمبر نوشته شده است، نه سبك پيغمبر در رفتار، نه اسلوب رفتار پيغمبر، نه قدر پيغمبر. 1
سيره پيغمبر يعنى سبك پيغمبر و روشى كه پيغمبر در عمل و در روش براى مقاصد خودش به كار مىبرد. بحث ما در مقاصد پيغمبر نيست. مقاصد پيغمبر عجالتاً براى ما محرز است. بحث ما در سبك پيغمبر است؛ در روشى كه پيغمبر براى هدف و مقصد خودش به كار مىبرد. مثلاً پيغمبر تبليغ مىكرد.
روش تبليغى پيغمبر چه بود؟ چه سبكى داشت... سبك پيامبر در معاشرت با اصحاب و ياران چگونه بود. 2
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مردى بود كه در عمل روش و اسلوب داشت. منطق داشت و ما مسلمانان موظفيم كه سيره ايشان را بشناسيم [ و] منطق عملى ايشان را كشف كنيم براى اينكه از آن منطق در عمل استفاده بكنيم. حال آيا يك انسان مىتواند از اول تا آخر عمر يك منطق داشته باشد كه آن منطق براى او اصل باشد و اصالت داشته باشد؟» 3
خداى متعال به همه مسلمانان فرمان مىدهد كه پيامبر ارجمند اسلام را مقتدا و سرمشق خود قرار دهند و در همه امور از او پيروى كنند:
لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اللّٰهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللّٰهَ كَثِيراً. (احزاب: 21)
براى شما در رسول خدا صلى الله عليه و آله ، نمونه و سرمشق نيكويى براى پيروى است براى آن كسى كه به خدا و آخرت اميدوار است و بسيار خدا را ياد مىكند.