32مركب؛ اما امروزه استطاعت يعنى آن مقدار مالى كه انسان بتواند با آن ثبتنام كند، پول ارز بدهد و پرداخت اين مقدار از پول زندگى عادى او را مختل نكند، بدنش سالم باشد و راه نيز باز باشد؛ كه الحمدللّٰه همه اين امور براى من فراهم است، پس مستطيع هستم، از طرفى سوغاتى خريدن و ميهمانى دادن و امثال آن كه واجب نيست، مستحب است و ما نبايد اين مستحبات را آنقدر بزرگ كنيم كه اصل حج از بين برود. من فكر مىكنم همان مقدار ارزى كه به ما مىدهند براى سوغات كافى است و پس از برگشتن هم يك ميهمانى ساده از فاميل و دوستان نزديك به عنوان وليمه سفر كفايت مىكند و از ميهمانى و سوغات كم مىگذاريم نه از اصل حج.
ايوبخان! بگذار يك آيه قرآن هم برايت بخوانم تا يادگارى از ما داشته باشى، آيه عجيبى است، مىفرمايد:
«وَ أَذِّنْ فِي النّٰاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجٰالاً وَ عَلىٰ كُلِّ ضٰامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ». 1
«اى پيامبر در بين مردم اعلان حج كن، پس مردم در حالى كه پيادهاند يا بر شترهاى لاغر سوارند از هر درۀ عميقى به سوى تو مىآيند».
اين كلمات همه معنىدار است؛ پياده مىآيند، بر شتران لاغر مىآيند و... اين آيه به ما مىفهماند كه لبيك گويان به نداى الهى يا هيچ امكاناتى ندارند و يا از امكانات كمى برخوردارند.
ايوبخان: على آقا بس كن ديروز همسايهات ناصر نساج را از راه به در كردى و امروز هم مثل اين كه نوبت ماست.