92مناسك حجّ،عناصر حجّ و در رأس آنها كعبۀ معظّمه، مقام ابراهيم، حجرالاسود، صفا، مروه و ساير عناصر و حتّى «زمان» آن، آيات الهى هستند. علاوه بر آن، هر يك از اعمال نيز داراى مفاهيم معنوى مىباشند. در كنار همۀ اينها، انجام مناسك و تماس با عناصر و به ويژه تماس با كعبۀ معظّمه، موضوعات و مفاهيمى را به انسان القا مىكنند كه جملگى داراى ابعادى معنوى و روحانى هستند، كه بدون استفاده از نشانهها، نمادها و آيات، امكان درك و فهم آنها وجود ندارد. اصولاً براى بيان روحانيّات و مجرّدات، راهى جز استفاده از مادّه و عالم حسّ، به عنوان نشانه و نماد وجود ندارد.
احرام
محرم شدن، يعنى در مكانى خاصّ و لحظهاى ويژه، به لباس و هيئت و وضعيّت و حالتى درآمدن كه تا اتمام مناسك حجّ (يا لااقل تا اتمام مناسكِ مرحلهاى خاص)، برگشتناپذير است، و با ورود در آن، همچنان كه اعمالى بر انسان واجب مىشود، انجام اعمالى نيز بر شخص محرم حرام مىشود، و تنها در پايان مناسك است، كه محرّمات از انسان برداشته مىشوند، و او به زندگى عادى برمىگردد. امّا بايد مراقب بود، تا اين زندگى عادّى (پس از حجّ) همانند زندگى عادّىِ قبل از آن نباشد. مُحرم شدن را اجزاء و مراحلى است كه عبارتند از:
پوشيدن لباس احرام: دستور است كه براى محرم شدن، لباس از تن به در كن. يعنى: برهنه شوم؟! نه، لباس تشخّص و فرديّت، تفاخر و هويّت مادّيگرايانۀ فردى، نشانۀ ثروت و ملّيّت و قوميّت و قبيله را از تن به در