252مىكردند. چندين بار پياده به زيارت كربلا رفتم...». 1
شعارهاى طول راه و هنگام حركت، در رابطه با حسين(ع) است. در محلهايى كه لحظاتى يا ساعاتى توقف و استراحت مىكنند، مصيبت سيدالشهدا خوانده مىشود. همراه با حركت اين كاروانها، كاروانى از اشك هم در جريان و حركت است. حضور روحانيون در كاروانها، به آنها عظمت و معنويتى خاص مىبخشد. گريه و پرچمهاى سياه، عاشورا را زنده مىكند، در راه، كاروانيان، ذكر و تسبيح مىگويند، صلوات مىفرستند، زيارت عاشورا مىخوانند، صحبتهاى ديگر، كمتر مىكنند. حركتى مؤثر و تأثّرآور و منقلب كننده. زنانى با كودكان خردسال كه در آغوش دارند، و نيز پيرزنان هم، همراه اين قافلههايند.
با راهيانِ كربلا
از كاروانهاى پيادهروى زائران مىگفتيم، كه مسير نجف تا كربلا را، در طىّ چند روز، طى مىكنند. معنويت، احساس متعالى، شور زائدالوصف و عشق حسينى، در نهايت خود، بر اين راهپيمايان حاكم است. حاكميت عقيده و باور، به وضوح ديده مىشود. حتى عشايرى كه به زراعت و دامدارى مشغولند، همگام با كاروانهاى كربلا، راه مىافتند و گاوها و شترهايشان را بدون كنترل، رها مىكنند و وقتى هم به حرم «اباالفضل7» مىرسند، از روى همان صداقت و بىرنگى و صفاى دل، به آن حضرت خطاب مىكنند كه: ما به زيارت تو آمدهايم، شترهايمان را هم به تو سپردهايم... اتفاقاً در اين روزها، كسى هم دست به اموال و حيواناتشان نمىزند.
سفر، مقدس است و زائران عزيزند.
گاهى عشاير منطقه، از خاك زير پاى زائران پيادۀ كربلا بر مىدارند و به سر خود مىريزند. اين نهايت عشق آنان به بركت و قداست و حرمتِ اين ترتب و خاك است و شاهد ايمانِ صادق آنان به سيدالشهداء(ع) مىباشد. خاك راه كربلا، تبرك است. نه بر