236خاموش كردن آن بكوشند، آثارش آشكارتر و كارش بلندمرتبهتر خواهد شد...». 1
و چنين نيز شد. تاريخ، گوياترين شاهد، بر صدق سخن عقيلۀ بنىهاشم، حضرتزينب است.
به نوشتۀ تواريخ، «عمارتِ مرقد حسين(ع) از همان زمان شهادت سيدالشهدا و اصحابش در سال 61هجرى شروع شد. چون «بنىاسد» شهدا را به خاك سپردند، بر قبر آنان نشانههايى گذاشتند كه محو نشود و «مختار بن عبيد»، آن مشهد را استوار ساخت و روستاى كوچكى در اطرافش بنا نهاد و آن مزار در عهد بنىاميه آباد بود و دو درب داشت، شرقى و غربى، كه مسلمانان و مؤمنين به قصد زيارت، آهنگ آنجا را مىكردند. در عهد هارونالرشيد - خليفۀ عباسى - آنجا را ويران كردند ولى در زمان مأمون، به دستور وى تجديد بنا شد، زيرا نسبت به علويون ابراز نزديكى و دوستى مىكرد. ولى در دورۀ متوكل، «ديزج يهودى» به دستور متوكل آن ساختمان را ويران كرد و از زيارت مردم جلوگيرى نمود...». 2
ستمگران و حكام جور و پيروان باطل، وقتى با يك فكر و ايمان و گرايش معنوى نتوانند مبارزه و مقابله كنند، به مظاهر و نمودها و سمبلهاى آن تفكر و باور حمله مىكنند. در ماجراى كربلاى حسين(ع) و عشق به سيدالشهدا نيز چنين بود. شور شهادتطلبى را كه در سايۀ محبت به اهلبيت و عشق به امامحسين(ع) پيدا مىشد و در تجمع بر قبر آن حضرت و عزادارى بر سر خاك آن سالار شهيدان تجلى مىكرد، مىخواستند با محدود كردن مردم و فشارها و تضييقات و تخريب قبر مطهر و ممنوع ساختن زيارت، از بين ببرند و اين شعله را خاموش سازند. غافل بودند كه آن جلوگيرىها از زيارت و آن تخريبها و اهانتها نسبت به مزار شريفِ امام، آن شوق را مشتعلتر مىكند. ايجاد فراق و جدايى، محبت و اشتياق را مىافزايد.