87دارد و غير از هنگام خطابه، گشادهرو و شيرين كلام است.
هنگام آموزش عملىِ مناسك نيز اين جنبه از شخصيّتش جلوه مىكند. به همين خاطر كلاس مناسك حج اصلاً خسته كننده نيست.
علاوه بر آن خطابهاش هم پر محتواست.
پس از كلاس، دعاى توسل برگزار شد. حالى خوبى پيدا كرديم و در عين بى بضاعتى، چشم ترى به پيشگاه ذات بارىتعالى و طلب مغفرتى و دعا براى پدر و مادر و زن و فرزند و خويشان و دوستان و آشنايان و سفارش كنندگان و آنان كه التماس دعا گفتهاند، به اتاق برگشتيم. در اتاق بچهها دور هم نشستند و گپى مختصر زديم و دكتر كاكرودى كه قبلاً اوصافش را گفتم، از خاطرات دوران اسارتش گفت و از قهرمانىهاى آزادگان و از رشادتهاى همبندىهايش و اينكه گروه آنها اصلاً مفقود الأثر بودهاند و هيچ نام و نشانى و دوسيهاى نه در نزد صليب سرخ جهانى و نه در هيچجاى ديگر از آنها وجود نداشته و دولت عراق هر وقت مىخواسته مىتوانسته بدون كمترين آثار جرمى همه آنها را سر به نيست كند و با اين حال، آنها بارها با عراقىها درگير شده بودند و در بعضى از مقاطع، حتى از زندانبانان خود گروگان هم گرفته بودند و از غمها و شادىها و از اميدها و تاريكىها و...
گفتههاى شنيدنى بسيار داشت و حيف كه در به حرف آوردنش چندان موفق نبوديم. ساعت حدود 12 بود كه خوابيديم.
صبح درمانگاه شلوغ بود. همكاران كمك خواستند، و من به