١١حاصل آن سفر يادداشتهايى شد كه اكنون در پيش ديد شما است؛ يادداشتهايى كه در طول روزهاى چهاردهم اسفند سال ١٣٧۵ تا بيست و ششم فروردين سال ١٣٧۶ در روزنامۀ جمهورى اسلامى و با عنوان «سعى با صفا» به چاپ رسيد و پس از آن، با اندكى حذف و اضافه، به مجموعهاى مناسبِ چاپ تبديل شد و اين شد كه آن سفر، علاوه بر همۀ بركاتش، اين بركت ارزشمند را نيز داشت كه من با اين يادداشتها، امكان مرور حج اوّل خويش را براى خود فراهم ساختم. سفرى كه در آن بيش از هر زمان ديگرى در عمرم در طول شبانه روز بيدار بودم و گويى خواب را عاملى مىديدم كه با آن فرصتى از دستم مىرود و قطعهاى از لحظات فشردۀ آن سفر پربار را از دست مىدهم.
حال مطالعۀ اين يادداشتها، در وجودم احساس مطبوعى را كه در سفر اول حج داشتم تداعى مىكند؛ احساسى كه هيچگاه در سفرهاى بعد - كه خدا نصيبم ساخت - تكرار نشد و شايد همين ويژگى بود كه مرا جسارت داد تا اين يادداشت را براى تبديل به يك كتاب جمعآورى و عرضه كنم.
شايد خوانندگان با خواندن اين مجموعه، همان احساسى را كه من با مطالعۀ آن به دست مىآورم، پيدا نكنند، اما حتى اگر اينطور هم باشد، باز هم اين گونه يادداشتها و بازگويىها از حج، مىتواند و بايد نگاشته شود و بايد خوانده شود؛ چرا كه از امام صادق عليه السلام در ذكر دلايل وجوب حج نقل است كه فرمودند:
«... مردم بايد به حج