15ابراهيم عليه السلام بخواند،هفت بار بين دو كوه صفا و مروه برود و برگردد،اندكى از موى يا ناخن را بچيند و از لباس احرام بيرون آيد،كار عمرۀ تَمتُّع پايان يافته است و بايد منتظر احرام حج باشد.سپس روز هشتم يا نهم ذوالحجه از مسجدالحرام يا از شهر مكه محرم شود،براى ظهر روز نهم ذىحجه،خود را به عرفات برساند،تا غروب آفتاب در عرفات بماند،شب دهم به مشعرالحرام برسد و تا طلوع خورشيد در آنجا توقف كند،سپس عازم مِنىٰ گردد،هفت بار به جمرۀ عَقَبَه سنگ بيندازد،گوسفندى قربانى كند.سر را بتراشد،يا اندكى از موى سر بچيند،براى طواف زيارت و نماز طواف و سعى و طواف نساء و نماز طواف به مكه برگردد،شب يازدهم و دوازدهم و نيمۀ روز دوازدهم را در مِنىٰ توقف كند و به هر يك از جمرههاى سه گانه هفت سنگ بيفكند،از اين به بعد تا پايان عمر حاجى است.استطاعتى كه بظاهر تحصيل آن بسيار آسان است،و اعمالى كه انجام دادن آن آسانتر از استطاعت مىنمايد.آنچه در مناسك حج مىخوانيم،آنچه در كتابهاى فقهى نوشته شده همين است و همين.ولى آيا به راستى استطاعت اين چنين مختصر و اعمال حج بدين سادگى است؟
بايد دانست آنچه فقها در رسالهها و مناسك نوشتهاند،تشريح حكم ظاهرىِ مكلف است.حكمى است كه مكلَّف بايد با دست و پا و زبان انجام دهد،اما تعريف كامل حج را بايد در كتابهاى اخلاقاسلامى و دستورالعملهاى ائمه عليهم السلام جستجو كرد.بايد در نظر داشت كه مكلّف پيش از آنكه فريضۀ حج بر