28زبان آورد،هيجانى به امام دست مىدهد و صدا در گلويش مىشكند و چنان كنترل اعصاب خويش را از دست مىدهد كه مىخواهد بىاختيار از مركب به زمين بيفتد.مالك جلو آمد و گفت:«يابن رسول اللّٰه! چارهاى نيست،هر طور هست اين ذكر را بگوييد.»
امام فرمود:«اى پسر ابى عامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرئت بدهم كه لبيك بگويم؟ لبيك گفتن به معناى اين است كه خدايا تو مرا به آنچه مىخوانى،با كمال سرعت اجابت مىكنم و همواره آماده به خدمتم،با چه اطمينانى با خداى خود اين طور گستاخى كنم و خود را بندۀ آماده به خدمت معرفى كنم؟ اگر جوابم گفته شود:«لا لبيك»آن وقت چه كار كنم؟ 1»
سجدۀ طولانى امام در كنار كعبه
عبدالحميد بن ابى العلاء گويد:وارد مسجد الحرام شدم.چشمم به يكى از خدمتكاران امام صادق عليه السلام افتاد،پس راه خود را به سوى او كج كردم تا از حال امام صادق عليه السلام از او سؤال كنم،بناگاه چشمم به امام صادق عليه السلام افتاد كه در سجده است.مدتى دراز انتظار كشيدم (كه سر از سجده بردارد) ديدم سجدهاش طول كشيد.برخواستم و چند ركعت نماز خواندم،ديدم باز هم در سجده است.از آن خدمتكار پرسيدم:چه وقت به سجده رفته است؟ گفت:پيش از اين كه تو نزد ما آيى.
منافع بىشمار
امام صادق عليه السلام در حج بودند.شخصى از ايشان پرسيد:چرا خودتان را