27كه سالهاى سال با آنان به واسطۀ تو دشمن بودم. 1
گريۀ شديد
يكى از غلامان حضرت امام محمد باقر عليه السلام گفت:
وقتى در خدمت آن حضرت به مكه رفتيم،چون آن حضرت داخل مسجد الحرام شد و نگاهش به خانۀ كعبه افتاد،گريست به حدى كه صداى مباركش در ميان مسجد الحرام بلند شد.
من گفتم:پدر و مادرم فداى تو شود،مردم شما را بدين حال مىبينند، خوب است كمى صداى مبارك را از گريه كوتاه فرماييد.فرمود:واى بر تو! به چه سبب گريه نكنم؟ همانا اميد مىرود كه حق تعالى به سبب گريستن من،نظر رحمتى بر من فرمايد و به آن سبب فردا در نزد او رستگار شوم.
پس آن حضرت دور خانه طواف فرمود و در نزد مقام ابراهيم عليه السلام به نماز ايستاد و به ركوع و سجود رفت و چون سر از سجده برداشت،موضع سجدۀ آن حضرت از آب ديدگانش تر شده بود. 2
پيشواى عارف
مالك بن انس،فقيه معروف مدينه سالى در سفر حج همراه امام صادق عليه السلام بود.آنان با هم به ميقات رسيدند.هنگام پوشيدن لباس احرام و تلبيه گفتن؛يعنى،ذكر معروف«لبيك اللهم لبيك»رسيد.ديگران طبق معمول اين ذكر را به زبان آوردند و گفتند.مالك بن انس متوجه امام صادق شد،ديد حال امام منقلب است؛همين كه مىخواهد اين ذكر را بر