51قرار مىدادند.
سپس تأكيد مىكند كه حج بايد با اخلاص كامل انجام شود و نداشتن خلوص نيّت در عمل ، حج را مايۀ سقوط از نيمه راه مىداند: حُنَفٰاءَ لِلّٰهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّٰهِ فَكَأَنَّمٰا خَرَّ مِنَ السَّمٰاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكٰانٍ سَحِيقٍ . و در آيۀ بعد مىفرمايد : ذٰلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعٰائِرَ اللّٰهِ فَإِنَّهٰا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ هر كس كه داراى قلب پاكى باشد، شعائر الهى را بزرگ مىشمارد و شعائر، منحصر به يك مورد خاص نيست. يك موردِ آن، شعائر حج است كه از نيّت تا آخرين عمل حج را شامل مىشود، هر چند تصريح نشده ولى بيشتر نظر به قربانى دارد كه آن، از جملۀ شعائر است و اين را از طريق «مِنْ» مىتوان فهميد كه مِن بعضيه است. 1
اينكه در آيه از «تعظيم قربانى» سخن به ميان آمده، منظور عظمت جسم قربانى نيست بلكه عظمت در بزرگ شمردن عمل قربانى است و اين تعظيم موضوعى اعتقادى است كه با قصدِ قلبى ارتباط دارد و همانگونه كه مىدانيم يكى از معانى حج «قصد» است.
اين آيات، خرافات و تفكّرات جاهليّت در ارتباط با حج را نفى مىكند. يكى ديگر از خرافات، در ميان حاجيان دورۀ جاهلى و حتى صدر اسلام اين بود كه وقتى تصميم به حج مىگرفتند و احرام مىبستند، قربانى را با خود مىبردند، نه بار بر او مىنهادند و نه اگر قابل سوارى بود بر او سوار مىشدند و نه شير او را مىدوشيدند. براى نفى اين خرافات، آيۀ زير نازل شد:
لَكُمْ فِيهٰا مَنٰافِعُ إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهٰا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ. 2
«در حيوانات قربانى، منافعى است براى شما تا زمان معيّن (روز ذبح آنها)، سپس محلّ آن، خانۀ كعبه، آن خانۀ قديمى و گرامى است، ( اگر قربانى براى عمرۀ مفرده باشد در سرزمين مكّه و اگر براى حج باشد در منا نزديك مكّه محلّ ذبح آن خواهد بود).»