242آسمانى تشبيه كرده و از آن هم برتر شمرده است.
برخوان فلك صلا شنيدن
رهروان بيتاللّٰه وقتى به ميقات مىرسند براى عمرۀ تمتّع احرام مىبندند
آيى به حواله گاه احرام
ميقاتگه خواص اسلام
خاقانى قصد آن ندارد كه مناسك حج را به ديگران بياموزد. او مىگويد:
اعمال مناسك ار ندانى
از مجتهدانش بازخوانى
او به فلسفۀ احرام توجّه كرده و گفته است: احرام دور ريختن تمام آن چيزهايى است كه مايۀ تمايز است. همه بايد لباس معمولى و رسمى خود را از تن درآورند و لباس يكرنگ و بدون هيچگونه مشخصّۀ خاص را بپوشند.
افكنده مهان حمايل از بَر
شاعر عرفات را به مانند صحراى محشر ديده است كه حج گزاران همچون جنّ ذو انس در آنجا حاضر شدهاند.
خلق دوسراى حاضر آنجا
جبل الرّحمه كوهى است ميان عرفات و منا، گفتهاند آدم و حوّا يكديگر را در آنجا يافتند و به هم رسيدند. ارزش و اهميّت اين كوه از نظر سابقۀ تاريخى بيش از هر كوه ديگرى است، حجّاج در اين محل به دعا و نيايش مىپردازند. خاقانى به اهميت آن نظر دارد و به حوادثى كه در آن اتّفاق افتاده اشاره كرده و گفته است:
پس بر سر كوه رحمت آيى
آن قبّۀ عهد آشنايى
آدم به سرش فراز رفته
مشعر الحرام محلّ اجابت دعا است. خاقانى از جمعيّت انبوهى كه در آنجا اجتماع مىكنند و به دعا و نيايش مشغول مىشوند چنين سخن گفته است:
آن جاى اجابت دعاهاست
و از آنجا راهى منا و محلّ رمى جمرات مىشوند و شيطان را سنگباران مىكنند.
زانجا سوى جمره دركشى راه
شاعر پس از شرح رمى جمرات و قربانى و تعريف و توصيف قربانگاه، به مكّه مىآيد و در تعريف آن و امنيّت مكّه سخن مىگويد و به در امان بودن خود مكّه از ويرانى، اشاره مىكند.