218
نام و بانگ حاجيان از لاف بى معنا بود
* * *
سنايى در اين قصيده حجّ واقعى را حجّ قلبى مىداند و مىگويد: حج بايد با جان و دل و روح باشد نه با پاى و تن. او معتقد است كه اگر كسى در واقع خدا شناس باشد حتّى اگر به ظاهر به جوار كعبه نيايد هيچ اشكالى ندارد.
شاعر گاهى به حوادث تاريخى كعبه توجّه كرده است و اشاراتى به آن مسائل دارد.
با توجّه به اينكه در دورۀ جاهليّت عرب، بهترين اشعار و خطابههاى هرقبيله را به ديوار كعبه مىآويختند و به آن افتخار مىكردند و به عنوان نمونهاى روشن از آنها مىتوان معلّقات سبع را نام برد. سنايى در تعريف از شعر خود گفته است:
چون زقرآن گذشتى و اخبار
نيست كس را بر اين نمط گفتار...
با روان خرد بياميزش
بر در كعبۀ دل آويزش 2