42بِلاد را در برگرفت.از اين پس،عرب-در دوران خلافت راشدين،كه مركز حكومت آنان در مدينه بود-بر سرزمينهاى ايران،شام،روم،قفقاز،مصر و بلادِ مغرب حكومت مىنمود.در زمانِ امويان،مركز خلافت به دمشق منتقل گرديد؛در اين دوران،اسلام به اقيانوس آتلانتيك نفوذ كرد و سربازان مسلمان از راه تنگۀ«جبل الطارق»به اروپا وارد شدند.مسلمانان همچنان كشورها را فتح مىكردند تا اينكه به قلب فرانسه راه يافتند.
همچنين نيروهاى چريك مسلمان،در قلب اروپا به يارى پادشاهان مسلمانى مىشتافتند كه نياز به يارى داشتند.
در آن دوران،بازرگانان مسلمان به همراه مالالتجاره خود،از بغداد به«قسطنطنيه» 1و از آن جا به شمالِ اروپا مىآمدند و با برادرانِ مسلمان و بازرگان خويش در«اندلس» 2روبرو مىشدند و كالاهاى تجارتى خويش را با يكديگر مبادله مىكردند و سپس-در پناه خداوند و حمايت حكومتهاى مسلمانِ خود-رو به سوى ديار خويش مىنهادند.
عربها،مدّت چهار قرن،در اندلس(اسپانيا) حكومتى عظيم و گسترده به وجود آوردند و در آن باقى ماندند،كه اين سيستم حكومتى،موجب رشد و ترقّى فرهنگ شهرى در اروپا گرديد كه تا كنون از خلاقيتها و علوم و صنعت آنان استفاده مىكنند.
حكومت عربها در اندلس،از آغاز سال 92 هجرى شروع شد كه در اين تاريخ «طارق»از راه تنگۀ«زقاق»(تنگۀ جبل الطارق) به اين سرزمين وارد شد و پس از او، فرماندۀ او«موسىبن نصير»نيز به دنبال او روان گرديد و همچنان هر دو به فتح و جهانگشايى در آن سرزمين ادامه دادند تا اينكه«وليدبن عبدالملك»از قدرت و نفوذِ آنان به هراس افتاد،آن دو را به نزد خويش فراخواند و سركوب نمود.از اين پس همچنان اسپانيا سرزمينى از بلاد تحت فرمانروايى دولت امويان به شمار مىآمد و همواره شخصى به نامِ امير از سوى آنان-تا سال 138 هجرى-بر آن حكومت مىنمود.
از اين تاريخ به بعد«عبدالرحمنبن معاويۀ اموى»،بر اسپانيا چيره شد و حكومت آن جا را بطور مستقل،از آنِ خود نمود.اين واقعه بدان علت بود كه پس از سقوط دولت