26پناهگاه بگردد، مثل اهل محشر در احوال و اطوار ايشان از جهت تحيّر و واماندگى ايشان به خاطر امتحان بندگان و عبادتهايشان و گردن گذاشتن بر اوامر و نواهى الهيّه.
الغَرَض؛ براى حجّ اسرار و فوايد بسيار است و ممكن نيست تعداد و شمارۀ آن؛ هر چند مُلحدان و بد طينتان مخفى داشته، به مقام انكار آيند؛ مثل ابن ابى العوجاء و امثال آن از كسانى كه شقاوت و معاصى ايشان را به درجهاى رسانيده كه بِالمرّة 1 راه هدايت بر روى آنها مسدود، و مُهر كورى بر دل آنها زده شده، و همواره حق در نظر آنها بىوقع 2 و سست بوده، به مرتبهاى كه مسلوب التوفيق شدهاند [ و] ديگر استعداد پذيرايى حق بر آن نمانده و شيطان لعين را براى خود مُطاع و فرمانفرما قرار دادهاند كه داخل مىكند آنها را به مَهلَكههاى 3 عصيان و گردنكشى، و ديگر بيرون نياورَد.
چنانچه ابن ابى العوجاء مذكور كه از تلامذۀ حسن بصرى بود ولكن از توحيد منحرف و زنديق شد و آمد به مكّۀ معظّمه متمرّداً 4، و از روى انكار كسانى را كه حج مىنمودند مىنگريست و كار او به جايى رسيد كه علما از مجالست او دورى مىكردند، پس آمد خدمت حضرت صادق عليه السلام و نشست در ميان جماعتى از اصحاب و گفت : يا اباعبداللّٰه، مجلس ما امانات است و هر كه حاجتى داشته باشد بايد سؤال كند، مرا اذن مىدهى كه با تو سخن بگويم ؟ فرمود : بگو. پس گفت به عباراتى كه مضمون آنها اين است : تا چند مىگرديد حول اين خرمن و پناه مىبريد بر اين پارهسنگ و عبادت مىكنيد اين خانه را كه ساخته شده است از آجر و گِل، و مىدويد و هروله مىكنيد مانند شترى كه گريخته باشد ؟ هر كه تفكّر كند و نظر نمايد به اندازهاى 5 در او، رد مىداند كه اين كارى است كه محكم كرده است آن را كسى كه حكمت نداشته و صاحب عقل و نظر نبوده، جواب مرا بگو كه تو راستى در اين امر، و سرآمدى بر همۀ اهل اين مذهب، و پدر