25متمسّك شوند به استارِ 1 آن خانه، و پناه برند از شرّ معاصى گذشته و آينده به اركان آن خانه، و گاهى سعى بكنند در نزد حقّ به آهستهروى و تندروى، تا اينكه مبيّن و آشكار شود بر آنها عزّت ربوبيّت و پروردگارى و ذلّت عبوديّت و بندگى، و بشناسند خودشان را، و بگذارند بر زمين كبر و خودپرستى را، و قرار بدهند قلّادۀ ذلّت را در گردنهاى خودشان، و خود را معلّم و علامتدار بكنند به نشانههاى مذلّت، و بكنند از تنهاى خود پوشش و لباس عزّت و فخر را نسبت بر خداى عالم، و اينها از بزرگترين فوايد حجّ است؛ زياده بر اينكه در حجّ كردن هست به سبب احرام و وقوف در مشاعر عظام، مذاكره و يادآورى از اهوال و خوفهاىِ قيامت، بجهت اينكه هرگاه با دقّت ملاحظه شود، معلوم مىباشد اينكه حجّ، حشر اصغر است براى مردم و قيامت كوچك.
باز اگر ملاحظه كنى و فكر نمايى در احرام بستن مردم، به اينكه تمامى لباس متعارف 2 را كنده و دو قطعۀ پارچۀ ندوخته به دوش انداخته و به كمر بسته، با صداهاى بلند شده به تلبيه، رو به طرف مَواقف 3 نهاده، و در آن موقفها ايستاده متحيّر و واله 4 و سرگردان، نالهكنان، فريادِ وانفسا زنان كه آيا يك ساعت بعد از اين، كار من به فلاح و رستگارى خواهد رسيد و يا اينكه العياذُ بِاللّٰه، به خيبت 5 و زيانكارى ؟ چقدر شباهت دارد به بيرون آمدن مردم از قبرهاى خودشان، به زينت كفن آراسته و نالۀ وا غَوثاه از معاصى خود بلند نموده و تماماً به خط مستقيم و اضطراب تمام، رو به محكمۀ عدل و زمين محشر گذاشته، واله و سرگردان در اينكه مآل كار چه خواهد شد ؟ نعيم ابدى در بهشت يا عذاب اليم در جهنّم ؟ يا كه ساير افعال و حركات حاجيان در طواف و سعى و برگشتن و به آرام رفتن و دويدن ايشان شباهت دارد به افعال و حركات كسى كه خوفناك و پريشان حال و مشوّش احوال، مضطرب و بىهوش شده، پى گريزگاه و