97
وَ جَعَلْنٰا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا لَمّٰا صَبَرُوا وَ كٰانُوا بِآيٰاتِنٰا يُوقِنُونَ .
«و از آنها امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت كنند، چون استقامت به خرج دادند و به آيات ما ايمان داشتند.»
اين هدايت به معناى ارائۀ طريق نيست؛ زيرا ابراهيم عليه السلام پيش از اين، مقام نبوت و رسالت و هدايت به معنى ارائه طريق را داشته است.
حاصل اينكه قرائن روشن، گواهى مىدهد كه مقام امامت كه پس از امتحانات مشكل و پيمودن مراحل يقين و شجاعت و استقامت به ابراهيم عليه السلام بخشيده شد، غير از مقام هدايت به معنى بشارت و ابلاغ و انذار بوده است.
پس هدايتى كه در مفهوم امامت قرار دارد چيزى جز ايصال به مطلوب و تحقق بخشيدن روح مذهب و پياده كردن برنامههاى تربيتى در نفوس آماده نيست.
اين حقيقت اجمالا در حديث پر معنى و جالبى از امام صادق عليه السلام نقل شده است:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلاً قَبْلَ أَنْ يَجْعَلَهُ إِمَاماً، فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ اْلأَشْيَاءَ، قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً قَالَ فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي، قٰالَ لاٰ يَنٰالُ عَهْدِي الظّٰالِمِينَ، قَالَ:
لاٰ يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِيِّ».
«خداوند ابراهيم را بندۀ خاص خود قرار داد، پيش از آنكه پيامبرش قرار دهد و خداوند او را به عنوان نبى انتخاب كرد، پيش از آنكه او را رسول خود سازد و او را رسول خود انتخاب كرد، پيش از آنكه او را به عنوان خليل خود برگزيند و او را خليل خود قرار داد، پيش از آنكه او را امام قرار دهد. هنگامى كه همۀ اين مقامات را جمع كرد، فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. اين مقام به قدرى در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد كه عرض نمود: خداوندا! از دودمان من نيز امامانى انتخاب كن، فرمود: پيمان من به ستمكاران آنها نمىرسد... يعنى شخص سفيه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد.» 1