54قابل توجه اينكه يك جا ابراهيم عليه السلام تقاضا مىكند كه در زمرۀ صالحان باشد، چنانكه قرآن از قول او نقل مىكند: رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصّٰالِحِينَ؛ 1«پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق كن.»
در اينجا تقاضا مىكند كه فرزندان صالح به من مرحمت فرما، چرا كه صالح وصفى است جامع كه تمام شايستگىهاى يك انسان كامل در آن جمع است.
خداوند نيز اين دعا را مستجاب كرد و فرزندان صالحى همچون اسماعيل و اسحاق به او مرحمت فرمود، چنان كه در آيات بعد همين سورۀ مىخوانيم: وَ بَشَّرْنٰاهُ بِإِسْحٰاقَ نَبِيًّا مِنَ الصّٰالِحِينَ ؛ «ما او را بشارت داديم به تولد اسحق عليه السلام پيامبرى از صالحان».
در مورد اسماعيل مىگويد: وَ إِسْمٰاعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّٰابِرِينَ * وَ أَدْخَلْنٰاهُمْ فِي رَحْمَتِنٰا إِنَّهُمْ مِنَ الصّٰالِحِينَ ؛ 2«و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را به ياد آور كه همه از صابران بودند و ما آنها را در رحمت خود وارد كرديم چرا كه از صالحان بودند».
خالق همه چيز او است
در آيات مورد بحث خوانديم: وَ اللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ؛ «ابراهيم عليه السلام به بتپرستان مىگويد هم خودتان مخلوق خدا هستيد و هم بتهاى ساختگى شما».
بعضى آيۀ فوق را توجيهى براى مذهب فاسد جبر پنداشتهاند (به اين ترتيب كه «مٰا» در جملۀ «مٰا تَعْمَلُونَ» را «ماى» مصدريه گرفتهاند و گفتهاند: مفهوم جمله اين مىشود كه خداوند شما و اعمالتان را آفريده است و هنگامى كه اعمال ما مخلوق خداوند است پس ما از خودمان اختيارى نداريم؟
اين سخن از چند جهت بى اساس است: اولاً: چنانكه گفتيم منظور از ما تعملون در اينجا بتهايى است كه با دست خود مىساختند، نه اعمال انسانها و بدون شك آنها اين مواد رااز عالمخلقت مىگرفتند ولى به آن شكل مىدادند (بنابر اين ما، ما موصوله است).
ثانياً: اگر مفهوم آيۀ آن باشد كه آنها پنداشتهاند، دليلى مىشد به نفع بتپرستان، نه