31
    نقد» ، گردآورى دكتر ناصر بن على القفارى نيز آمده است. وى استاد دانشگاه محمدبن سعود در قصيم عربستان مىباشد. 
  درحقيقت هيچيك از آنها، از روى فكر و انديشه اين پرسشها را طرح و جمع نكردهاند، بلكه ريزهخوار يكديگر بوده و همديگر گرفتهاند. 
  در مورد كتاب «دكتر قفارى» بايد گفت: پر است از دروغ و تهمت، كه همۀ آنها را مىتوان در يك رساله جمع كرد. گذشته از اين، هتاكىها و بىادبىهاى وى كم مانند و بىسابقه است و به همين جهت، با استقبال چندانى روبهرو نشد و هركس آنرا خواند از بىادبىاش، نفرت پيدا كرد. 
  پيدااست اگر مذهب ومكتبى بخواهد باچنين شيوههايى ترويج شود، مورد پذيرش امت قرار نخواهد گرفت؛ چراكه از حقانيت، خلوص و اصالت بهدور است؛ به ويژه آنكه ادعاى پيروى از سنّت پيامبر مكرم اسلام صلى الله عليه و آله را داشته باشد و تنها خود را اهل سنّت بداند و همه را تخطئه كند! آيا پيامبر اسلام اهل دشنام، ناسزاگويى، اتهام و دروغ پردازى بود؟ حاشا و كلاّ! 
  از وهابيان مىپرسيم: اگر فكر مىكنيد با طرح چنين پرسشهايى مىتوانيد جوانان شيعه را هدايت كنيد، چرا نتوانستهايد هادى جوانان خود باشيد و امروزه انبوهى از آنان از دين گريزان شدهاند تا آنجاكه هزاران تن از آنها به دام مكتبهاى انحرافى؛ ماركسيسم و ليبراليسم افتاده و به فساد و انحراف و اعتياد و تروريسم روى آوردهاند و از فرهنگ اسلامى و عربى خود روىگردان شدهاند؟ 
  جوانان شيعه، بحمداللّٰه، با تمسك بهثقلين وآشنايى با فرهنگ قرآن و عترت حضرت رسول صلى الله عليه و آله از لغزشهاى فكرى به دور هستند و اگر پرسش و شبههاى دربارۀ آن داشته باشند، با مراجعه به دانشمندانشان،