26مىآوريم:
در صفحۀ 4 مىنويسد:
«ارادۀ تكوينى و تقدير خداوند بر آن بوده است تا مسلمانها به گروهها و مذاهب مختلفى - كه با يكديگر دشمنى مىورزند و عليه همديگر توطئه مىنمايند - تقسيم شوند. آرى، دچار تفرقه گشته و...».
بعد از چند سطر مىنويسد:
«بنابراين، بايد همۀ كسانى كه خيرخواه امّت خويش هستند و دوستدار يكپارچگى و وحدت آن مىباشند، تا آنجا كه مىتوانند براى متحد نمودن امّت، زير پرچمِ حق و باز گرداندن آن از نظر عقيده و شريعت و اخلاق، به دوران پيامبر(ص) بكوشند.»
بنابراين، آيينى كه اين نويسنده مىخواهد جوانان شيعه را به آن دعوت كند، اين است كه خدا از يك طرف به ارادۀ تكوينى خواسته است مسلمانان به گروههايى تقسيم شوند و با هم دشمنى كنند و آنگاه با ارادۀ تشريعى، وحدت و يگانگى آنان را خواسته است!
اگر واقعاً ارادۀ تكوينى خدا بر دو دستگى است، دعوت به وحدت از طريق كتاب و سنت، كار لغو خواهد بود؛ زيرا ارادۀ خدا نافذ بوده و قابل برگشت نيست: إِنَّمٰا أَمْرُهُ إِذٰا أَرٰادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ. 1 اكنون تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!