61وشفّعني في نفسي». 1 عثمان بن حنيف مىگويد: به خدا سوگند كه ما هنوز متفرق نشده بوديم و زمان زيادى نگذشته بود كه آن مرد بازگشت و گويا كه مشكلى نداشته است.
حاكم گفته است كه اين حديث داراى اسناد صحيح است، ولى مسلم و بخارى آن را نياوردهاند.
و اينگونه توسل اختصاص به زمان حيات حضرت نداشته و بعضى از صحابه آن را در زمان وفات حضرت نيز اعمالمىكردند، چنانكه «طبرانى»اينحديثرانقل مىكند و قبل از آن قصهاى را با اين مضمون بيان مىدارد: مردى براى انجام كارى نزد «عثمان بن عفّان» آمد و شد مىكرد، اما عثمان به او توجه نمىكرد و به برآوردن حاجتِ او اهميت نمىداد، آن مرد عثمان بن حنيف را ديد و به او گله كرد، عثمان به او گفت: به وضوخانه برو و وضو بگير و پس از آن به مسجد آمده دوركعت نماز بخوان و بگو:
«اللّهم إنّي أسألك وأتوجّه إليك بنبيّنا محمد صلى الله عليه و آله نبيّ الرحمة، يا محمد، إني أتوجّه بك إلى ربّك فيقضي حاجتي»