59يعقوب در مقابل يوسف، بيش نخواهد بود.
در مورد سؤال نيز بايد گفت كه هرگاه تصور كنيم حق شفاعت به شافعان راستين تفويض گرديده و آنان مىتوانند بدون قيد و شرط، شفاعت نمايند و مايۀ مغفرت گناهان گردند، چنين اعتقادى، موجب شرك خواهد بود؛ زيرا كار خدا را از غير او درخواست نمودهايم، اما هرگاه بينديشيم كه گروهى از بندگان پاك خدا، بدون اين كه مالك مقام شفاعت شوند، در يك چهارچوب معين، اجازۀ شفاعت در مورد گناهكاران را دارند و مهمترين شرط همان اذن و رضايت خداوند است، روشن است كه درخواست چنين شفاعتى از بندهاى صالح، ملازم با خدا دانستن او نيست، همچنان كه مستلزم تفويض امور خدايى به او نمىباشد، بلكه درخواست كارى است از كسى كه كار، شأن او است.
ما مىبينيم كه در زمان حيات پيامبر، گناهكاران براى درخواست مغفرت به حضور وى مىرسيدند و آن حضر نيز به آنان، نسبت شرك نمىداد.
در سنن ابن ماجه از پيامبر گرامى روايت مىكند كه فرمود:
«أ تدرون ما خيّرنى ربّى اللّيلة؟ قلنا اللّٰه و رسوله أعلم. قال فانّه خيرّنى بين أن يدخل نصف امّتى الجنَّة و بين الشّفاعة فاخترت الشّفاعة، قلنا يا رسول اللّٰه ادع اللّٰه أن يجعلنا من أهلها قال هى لكلّ مسلمٍ». 1
- آيا مىدانيد كه خدا امشب مرا بين چه چيزهايى مخير فرمود؟ گفتيم خدا و پيامبر بهتر مىدانند. فرمود: او مرا مخير ساخت بين اين كه نصف امت من وارد بهشت گردند و بين شفاعت، پس شفاعت را اختيار نمودم.
گفتيم اى پيامبر خدا، از پروردگار خود بخواه كه ما را شايستۀ شفاعت گرداند. فرمود: شفاعت، براى هر مسلمانى خواهد بود.